هجوم
چه کسی می داند که تو در پیله ی تنهایی خود تنهایی؟
چه کسی می داند که تو در حسرت یک روزنه در فردایی؟
پیله ات را بگشا تو به اندازه ی یک پراوانه زیبایی
نترس از هجوم حضورم
عشق؟نمیدونم چی بگم!!!!! |
هجومچه کسی می داند که تو در پیله ی تنهایی خود تنهایی؟ چه کسی می داند که تو در حسرت یک روزنه در فردایی؟ پیله ات را بگشا تو به اندازه ی یک پراوانه زیبایی نترس از هجوم حضورم خیانتخیانت واژه ی تلخی ست تنهاعادت این قبیله این است، دور آتشی که میسوزی، می رقصند… دستت را بده تا از آتش بگذریم آنها که سوختند همه تنها بودند….! گفته بودی
نبودتنیستــی کــه بــریــزمــت روی عمیــق تــریــن زخمــم! |
|
[ طراح قالب: آوازک | Theme By Avazak.ir | rss ] |